امام زمان و313يارش

وضايف شيعه در عصر غيبت كبرا

زندگي نامه ي امام خامنه اي

۵۲۵ بازديد
آيا تا به حال زندگي نامه ي رهبرمان را مطالعه كرده ايم ؟ چرا بايد افراد بيگانه زندگي نامه ي رهبر ما را بدانند ولي ما ندانيم؟

بايد ها و نبايد ها در روابط دختران و پسران

۴۷۸ بازديد

ايدها و نبايد ها در روابط دختران و پسران

گل

با بررسي روابط موجود بين دو جنس مذكر و مؤنث در جامعه ما ، مي توان دسته هاي مختلفي از رفتار را مشاهده كرد  كه هريك از اين نوع برخوردها ارتباط مستقيمي با عوامل تعيين كننده رفتار ، از جمله سطح تحول شخصيت، سطح تحول هوش،و تراز فرهنگي انسان دارد . دسته هاي مهم در برخوردهاي بين دودختر و پسرعبارتند از:

1-  برخورد مبتني برشناخت و احترام متقابل :

 اين نوع برخورد بر اساس دركي كه انسان از شأن انساني خود و نيز جايگاه و رفعت انساني ديگران دارد ، صورت مي گيرد . انساني كه براي انسانيت و شأن خود ارزش والايي قائل است ، روابطش را با ديگران به گونه اي تنظيم مي كند كه در آن احترام متقابل و ارزش گذاري متعالي و متعامل رعايت شده باشد . چنين برخوردي زماني ايجاد مي شود كه انسان به نيازهاي رواني خود در كنار نيازهاي زيستي خويش توجه داشته باشد و نوع برخورد او با ديگران،بيشتر از سطوح بالاتر نيازها نشأت گرفته باشد . اين نوع برخوردِ احترام آميز ، به دور از پرخاشگري ، به دور از نيات سود جويانه و انديشه هاي مبتني بر سوء استفاده انجام مي گيرد . حال براي اين كه جايگاه اين نوع برخورد را بهتر نشان دهيم ، ضروري است به بررسي انواع ديگر برخوردها نيز بپردازيم .

2-  برخورد مبتني بر شرم افراطي :

بهتر است پيش از توضيح اين بند به تفاوت دو اصطلاح" شرم" و" حيا" بپردازيم . شرم كه بيشتر مترادف با خجالت كشيدن و يا كناره گيري كردن است ، اصطلاحي است ناظر بر ناتواني انسان در يك برخورد اجتماعي . فردي كه دچار شرم است ، در يك موقعيت اجتماعي خاص نمي تواندرفتارمناسب و مطلوبازخود نشان دهد . اصطلاح ديگر حياست . حيا يك صفت پسنديده اخلاقي است و آن عبارت است از خويشتنداري ارادي فرد در انجام اعمالي كه خلاف قاعده و شأن شرعي و عرفي باشد . حيا در حقيقت نوعي توانايي است ، در حالي كه شرم يا خجالت،نوعي ناتواني به شمار مي آيد . انسان وقتي مي بايد سخني را در مقابل جمعي بگويد ، ولي خود را ناتوان از بيان آن مي يابد ، دچار شرم است؛ در حالي كه وقتي انسان تمايل دارد مثلاً نسبت به بزرگتر خويش از جمله پدر ، مادر ، معلم و يا مربي خود رفتاري مبتني بر بي حرمتي نشان دهد و از عهده انجام چنين كاري نيز برمي آيد ، ولي به دليل داشتن صفت حيا خويشتن داري كرده ، آن را انجام نمي دهد ، نوعي توانايي و قدرت را از خود به نمايش گذاشته است . با اين توصيف مي بايد برخورد مبتني بر شرم و برخورد مبتني برحيابا جنس مخالف را از يكديگر تفكيك كنيم . برخورد مبتني بر شرم برخوردي از روي ناتواني است ، در حالي كه برخورد مبتني برحيا ،برخوردي خويشتندارانه و ارادي است .

گل

كسانيهستندكه در مقابل جنس مخالف دچار خجالت زدگي شده ، از خود شرم افراطي نشان مي دهند؛ دسته اي ديگرانواع برخوردهاي اجتماعي بين دو جنس را مي سازند . پسري كه به هنگام مواجهه با جنس مخالف دست و پاي خود را گم مي كند و نمي تواند بر اعصاب خود مسلط شود و يا دختري كه در مواجهه با جنس مخالف توانايي برخورد صحيح كلامي را از دست مي دهد و نمي تواند مطالب را به درستي و مبتني بر تفكر بيان نمايد ، مصداق چنين برخوردي هستند . چنين فرد يا افرادي از اين ناتواني به نوعي دچار آسيب خواهند شد .

3-  برخورد اضطراب آلود و هيجان زده:

در ادامهيبرخورد مبتني بر شرم افراطي ، برخورد هيجان زدهيافراد در مقابل جنس مخالف را مي توان يافت . اين نوع برخورد به صور مختلف مانند عصبانيت ، سرخ شدن و بالارفتن ضربان قلب ، عجولانه رفتار كردن و رفتار مبتني بر ترس و يا خوشحالي افراطي ديده مي شود . هيجان كه يك حالت برانگيختگي رواني است شامل تمامي مواردي كه نام برديم اعم از ترس ، خوشحالي ، عصبانيت ، عجله و امثال اين هاست . هر چند كه هيجانات اجزاي لاينفك رفتارانساني هستند و لي مي بايد براي اتخاذ تصميم صحيح و نشان دادن رفتارمناسب تحت كنترل در آيند .برخورد با جنس مخالف به شكل هيجان زده،مي تواند تصميم گيري و نيز انجام اعمال صحيح ما را تحت الشعاع خود قرار دهد . به طور كلي ، توصيه روان شناسان به انسان ، كنترل هيجان ها و حفظ خونسردي در تمامي موقعيت هاي زندگي است.اين توصيه،از رفتار اجتماعي ما با جنس مخالف نيز جدا نيست .

4-  برخورد خشك و محدود :

دستهيديگري از انواع رفتارهاي متقابل بين دو جنس در جامعه ما رفتار خشك و محدود است . در اين نوع رفتار، زن و يا مرد به گونه اي با جنس مخالف مواجه مي شود كه گويي از وي متنفر است و يا اين كه بهشدت او را طرد مي كند . هر چند كه حفظ حدود شرعي از جمله نحوه نگاه كردن به نامحرم مي بايد جزو صفات متعالي يك انسان به شمار آيد .

5 - برخورد مبتني بر پرخاشگري :

در توضيح اين مطلب بهتر است به تفاوت موجود بين عصبانيت يا خشم ( كه نوعي هيجان است )و پرخاشگري(كه يك نوع رفتار و تمايل است ) ، اشاره اي داشته باشيم . پرخاشگري در اصل تمايل و يا عمل فرد است در جهت آسيب زدن به يك شيء و يا شخص ديگر . در حالي كه عصبانيت يك حالت برانگيختگي هيجاني است كه در آن تغييرات بدني آشكاري ديده مي شود . در حالت عصبانيت،فرد كنترل خود را بر اعمالش تا حدودي از دست مي دهد . پرخاشگري ممكن است با عصبانيت همراه باشد و گاه بدون آن بروز كند . فردي كه با خونسردي تمام در گوشه اي نشسته ، چيزي را عمداً تخريب مي كند و يا حتي در پرخاشگري هاي افراطي با خونسردي تمام جان فردي را مي گيرد ، پرخاشگري را بدون عصبانيت از خود نشان مي دهد . ولي فردي كه با عصبانيت دست به شكستن چيزي و يا ضرب و جرح ديگري مي زند ، پرخاشگري را با عصبانيت تواماً دارد . برخي از برخوردهاي بين دو جنس در جامعهيما از نوع برخوردهاي پرخاشگرانه است . اما اين نوع از برخوردها را به نحو آشكار از برخوردهاي هيجان زده منفك و مجزا مي كنيم . پسري كه براي نشان دادن توجه خود به يك دختر،با موتور و يا ماشين از كنار او بهسرعت  مي گذرد و او را دچار ترس مي كند و رفتارهايي از اين قبيل ، نشانگر رفتارهاي پرخاشگرانه است . پرخاشگري نسبت به جنس مخالف مي تواند مشكلاتي را در زندگي آتي انسان ايجاد كند . پرخاشگري كه سرچشمهيآن يك تمايل دروني براي آسيب زدن مي باشد،ممكن است به صورت اعمالي كه به نحوي فرد مقابل را ناراحت مي كند و يا مي رنجاند و نيز گفتن كلماتي كه به نوعي آزار دهنده است ، تجلي داشته باشد .

گل

6- روابط پنهاني :

برقراري روابط پنهاني با جنس مخالف پيش از ازدواج ، يكي ديگر از انواع رفتارهاي بين دو جنس را در جامعه ما نشان مي دهد . برقراري روابط پنهاني و مخفيانه در طبيعتِارتباط بين دو جنس نهفته است ، ولي  بايد بين ارتباطِ پنهاني قبل و بعد از ازدواج،تفاوتي آشكار و اساسي قايل بود . ازدواج نقطه اي است كه درآن مي تواند عميق ترين روابط فردي و پنهاني بين دو جنس شكل گرفته ،  و به شكلي مطلوب استمرار پيدا كند . در حالي كه پيش از ازدواج ، اين نوع روابط بهخصوص از جانب افرادي كه نمي توانند بر رفتار خود تسلط كافي داشته باشند ، مي تواند مشكل ساز باشد . دختران و پسراني كه بدون تسلط كافي بر اعمال و رفتار خود،اقدام به برقراري روابط پنهاني با يكديگر مي كنند ، معمولاً در اين زمينه دچار نوعي آسيب و يا شكست مي شوند .

7- برخوردهاي غير عادي و ناپخته :

اين نوع برخوردها بيشتر توسط كساني صورت مي گيرد كه به لحاظ فرهنگي ، تحول هوشي و تحول شخصيتي،در سطحي بسيار پايين و مبتذل قرار گرفته اند . متلك گويي ، ايجاد مزاحمت هاي خياباني و يا مزاحمت هاي تلفني از جمله اين نوع رفتارهاي ناپخته است .

8- افراط در معاشرت :

اين نوع رفتار كه معمولاً متأثر از فرهنگ غربي در زمينه ارتباط بين دو جنس است،بيشتر در ميان خانواده هايي ديده مي شود كه داراي يك فرهنگ منسجم و اصيل شرقي و اسلامي نيستند. اختلاط بيش از حد بين دختر و پسر،پيش از ازدواج با توجيهاتي مانند زمينه سازي براي شناخت بهتر دو جنس از يكديگر و يا زمينه سازي براي كسب تجربيات عملي براي انجام يك ازدواج موفق صورت مي گيرد . ميهماني ها ، جشن تولدها ، مراسم مختلف ورزشي و مسافرت هاي دسته جمعيكهمعمولاً بستر و محمل چنين روابطي است ، در ميان اين دسته از افراد به وفور ديده مي شود . چنين اعمالي بدون توسل به عناصري از فرهنگ غرب اساساً امكان پذير نيست و اين نكته معمولاً مردم ما را دچار تعارض و آشفتگي مي كند ، زيرا يك فرهنگ در درون خود داراي انسجام است وما نمي توانيم فرهنگ را به شكل مخلوط و بدون انسجام  وبرگرفته از جوامع مختلف به كار گيريم . شايد گرفتاري بزرگ بشر در عصر حاضر دور افتادن از يك فرهنگ منسجم و سازمان يافته باشد.به اين ترتيب ملاحظه مي شود كه افراط در معاشرت ، يك پديده غربي در جامعه ماست . ما براي برخوردهاي مناسب بين دو جنس برنامه ،نظام و حدود معيني را به شكل مشخص در اختيار داريم.به منظور بررسي اين مطلب به بحثي ديگر مي پردازيم .

ب ـ وضع مطلوب در روابط دختر و پسر :

پس از بحث در مورد وضع موجود در روابط دختر و پسر مي توانيم حدود ارتباط مناسب بين دو جنس را مورد بحث و بررسي قرار دهيم . براي نشان دادن وضع مطلوب در روابط بين دو جنس مي توان به ويژگي ها و خصوصيات زير اشاره كرد .1- شناخت واقعيت هاي جنس مخالف :در اين زمينه بهتر است به گونه اي عمل كنيم كه واقعيت جنس مخالف را تا حد ممكن بشناسيم و بر اساس اين شناخت ، اعمالمان را تنظيم كنيم . به نظر من بهترين راه شناخت جنس مخالف،در نظر گرفتن و شناخت دقيق تر واقعيت وجودي افرادي از جنس مخالف است كه با ما سالها زندگي كرده و ما آنها را در نشيب و فرازهاي گوناگون زندگي از نزديك آزموده ايم. براي جنس مؤنث شناخت پدر ، برادر ، عمو ، دايي و امثال اين افراد مي تواند تا حد زيادي واقعيت جنس مخالف را نشان دهد . براي جنس مذكر نيز واقعيات مشاهده شده از مادر ، خواهر ، خاله ، عمه و امثال اين ها مي تواند نشانگر واقعيات وجودي جنس مخالف باشد . در صورتي كه بدانيم و يقين داشته باشيم كه افراد جنس مخالف تا حد بسيار زيادي-بخصوص از آن جهت كه در زندگي ما عملاً مؤثر است-با يكديگر مشابهت دارند ، ديگر دچار خيالپردازي و تصور رويايي در مورد جنس مخالف نخواهيم شد.

2- اجتناب از خيالپردازي و تصور رويايي در مورد جنس مخالف :

يكي از مشكلات موجود در روابط بين دو جنس،داشتن تصورات خيالي از يكديگر است . گاه دختر و پسر از يك فرد بخصوص،تصويري خيالي و كاملاً غير واقعي مي سازند و با آن تصوير زندگي مي كنند . براي دختر گاه يك پسر با تمام ضعف ها و محدوديت ها و همچنين ناپختگي ها و رشدنايافتگي ها به شكل شاهزاده اي كه سوار بر اسب سپيدي از راه رسيده و او را به سرزمين رؤياها مي برد ، تجلي پيدا مي كند . و يا براي پسري سرخورده و ناتوان از هدايت و سامان دادن به عواطف ، افكار و احساسات دختري چنان تجلي پيدا مي كند كه گويي فرشته اي مهربان از آسمان ها براي نجات او و براي ايجاد پناهگاه براي او به زمين آمده است . اين تصورات رؤيايي بسيار زود از بين خواهند رفت و واقعاً مانند يك رؤيا در زندگي زايل خواهند شد . بنابراين در يك ارتباط مطلوب بهتر است از رؤيا پردازي در مورد جنس مخالف بهشدت اجتناب كنيم . اين مطلب با عشق و دوست داشتن مغايرتي ندارد . انسان مي تواند فردي را بسيار عميق دوست بدارد و لكن اين دوست داشتن نبايد موجب كوري و كري انسان شود .

3- ا ز بين بردن ترس ها ، دلهره ها ، هيجان ها ، احساس خصومت و خشونت نسبت به جنس مخالف :

سومين ويژگي در يك برخورد مطلوب ، خالي كردن ذهن از عواطف منفي است . هرگونه احساسي كه مي تواند جنس مخالف را در ذهن ما به شكل منفي جلوه دهد و يا موجب رفتار مخرب ما نسبت به او باشد ، مي بايد از ذهن حذف شده يا اصلاح گردد .

4- حفظ خونسردي و صلابت شخصيت ، به هنگام برخورد با جنس مخالف :

ما بايد به هنگام برخورد با جنس مخالف ، خونسردي خود را حفظ كرده ، وهيجانات مختلف را از خود دور كنيم و چنين امري حداقل از دو طريق امكان پذير است: اول اينكه تلاش كنيم جنبه هاي ارادي اعمالمان را افزايش دهيم و به عبارت ديگر با داشتن برنامه هايي در جهت تقويت اراده خويش گام برداريم . انسان هايي كه خود را به دست اميال و راحتي ها مي سپارند معمولاً تسلط خوب و كافي بر اعمال خويش ندارند . دوم اين كه از طريق تمرين و حفظ خونسردي به هنگام مواجه شدن با جنس مخالف ، تلاش كنيم به سطحي از كنترل رفتار دست بيابيم كه در آن خونسردي و صلابت كافي در برخورد با جنس مخالف را داشته باشيم .

5- برخورد مبتني بر احترام با مراعات حدود شرعي در مورد محرم ، نامحرم ، حلال و حرام :

در فرهنگ ما برخورد مناسب بين دو جنس به شكل دقيق در چگونگي ارتباط بر اساس ملاك هاي چهارگانه محرم و نامحرم و حلال و حرام مشخص شده است . رعايت اين حدود،نشانگر آشنايي ما با فرهنگ منسجم اسلامي است .براي شناخت اين حدود لازم است به كُتب فقهي مناسب مراجعه گردد.

6- فقدان روابط پنهاني با جنس مخالف و مشورت با والدين در اين گونه موارد :

برقراري روابط پنهاني پيش از ازدواج ممكن است تا بدان جا پيش رود كه به نوعي به هر يك از طرفين آسيب رسانده و آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد . بهتر است دختران و پسراني كه تجربه و شناخت كافي از جنس مخالف ندارند و نيز تسلط كافي بر اعمال و افعال خويش نيافته اند ، از طريق مشورت كردن با والدين و احتمالاً در ميان گذاشتن تمايل خود نسبت به كسي ، از آنان راهنمايي بخواهند و از اين راه احتمال آسيب ديدگي رواني و تربيتي خويش را كاهش دهند .

7 – اجتناب از برقراري روابط صميمانه با جنس مخالف قبل از عقد شرعي :

با اين حال كه روابط ما با جنس مخالف مي بايد خالي از پرخاشگري و ناپختگي و به دور از بي احترامي باشد ، لكن نبايد ارتباط صميمانه اي بين ما برقرار شود و اين مطلب را حتي به رغم وجود علاقه بين دو جنس نيز مي بايد رعايت كرد . 8ـ نداشتن رفتارسَبُك ، خود نمايي و جلب توجه جنس مخالف در مجامع مختلف : توصيه مي شود كه دختران و پسران از داشتن رفتار سـَبـُك مبتني بر جلب توجه جنس مخالف دوري گزينند . اين مطلب به رغم اين كه به صورت يك راهنمايي براي دختران و پسران ارائه مي شود ، ولي گاهي اوقات از طرف برخي از دوستان نوجوان و جوان مورد اعتراض قرار مي گيرد . بعضي از دختران در مقايسه خود با ديگران به اين نكته اشاره مي كنند كه آنهايي كه رفتار آنچناني در پيش مي گيرند و خود را به اشكال مختلف به جنس مخالف عرضه مي كنند در زندگي موفق ترند ، بسيار زودتر ازدواج مي كنند و تشكيل زندگي مي دهند . در حالي كه ما به دليل داشتن رفتار سنگين ، پيوسته دچار تنهايي و دورافتادن از ازدواج مي شويم . چنين عباراتي به نوعي براي اين دختران راهنماي عمل قرارمي گيرد و آنها را دچار تعارض بين حفظ حرمت ، عفت و رفتار موقر از يك سو،و داشتن يك رفتار خودنمايانه مبتني بر جلب مشتري از سوي ديگر مي سازد .

انساني كه داراي اهداف و آرمان هاي شناخته شده و منسجم در جهت حفظ كرامت انساني خويش است هرگز از اين وضع دچار تعارض نمي شود . او به دنبال يافتن همسري پاك و عفيف است ، ولي كسي كه از طريق نمايش دادن اندام ها و ظاهر خود ، پسري را به سوي خويش جلب مي كند ، قطعاً بايد بداند كسي را شكار كرده است كه چيزي جز اميال حيواني انسان نمي شناسد .در قرآن كريم آمده است:" زنان ناپاك ،از آن مردان ناپاكند و مردان ناپاك از آن زنان ناپاك،و زنان پاك از آن مردان پاك و مردان پاك از آن زنان پاك اند."اگر ارزش هاي عالي انساني مانند عفت، ايمان ، پاكدامني ، خوش قلبي و سلامت نفس براي كسي معنا پيدا نكرده باشد ، او مي تواند زندگي خود را از طريق تمايلات سطح پايين تر مانند تمايلات جنسي ، سامان دهد . ولي كسي كه به سطوح بالاتر دسترسي پيدا كرده است هر چند كه مدتي ارضاي تمايلات و نيازهاي جسماني او به تأخير بيفتد ، حفظ ارزش هاي عالي انساني او را كفايت مي نمايد .

بايدها و نبايد ها در روابط دختران و پسران

ج ـ عشق و نقش آن در ازدواج :

يكي از مسائلي كه مي بايد در زمينه ازدواج مورد بحث و بررسي قرار گيرد ، جايگاه عشق در ازدواج است . بهراستي به سؤالاتي كه درباره عشق و نقش آن در زندگي وجود دارد چگونه بايد پاسخ گفت ؟ سؤالاتي از قبيل:عشق چيست ؟ آيا عشق گناه است ؟ آيا ازدواج بدون عشق معنايي مي تواند داشته باشد ؟ عشق بايد قبل از ازدواج  به وجود آيد و يا بعد از آن ؟ آيا هر عشقي ضرورتاً بايد منجر به ازدواج شود ؟ آيا عشق لزوماً بايد انسان را به طرف انساني ديگر سوق دهد ؟ عشق به چه عواملي بستگي دارد ؟ چگونه استمرار مي يابد ؟ چگونه خاتمه مي يابد ؟ و يا چگونه رشد پيدا كرده و به تعالي مي رسد ؟

در ادامه ، به اين گونه سئوالات پاسخ خواهيم داد، هر چند كه اذعان داريم اين مطالب تمامي آنچه را كه در اين زمينه مي توان بيان داشت ، شامل نمي شود .

1ـ عشق عاليترين تجلي روح الهي انسان

بهراستي عشق چيست ؟ عشق را مي توان جاذبه و كشش قلبي انسان به سوي كمال و جمال دانست . زيبايي يكي از كمالات است و زيبايي مطلق،خداست . عشق را جز با عشق نمي توان شناخت . عشق را جز عاشق نمي تواند درك كند .اما براي نزديك شدن موضوع به ذهن،مي توانيم از مثال هاي موجود در مراتب پايين تر موجودات زنده استفاده نماييم. شعرا و عرفا از جذب0 پروانه به سوي شمع بسيار استفاده كرده اند . هنگامي كه شاعر مي گويد :

بلبل به چمن ز آن رخسار نشان ديد        پروانه در آتش شد و اسرار عيان ديد

اشاره به جذبه عاشق به سوي معشوق دارد . از اين نوع رفتارها كه تنها مي تواند نوعي تقريب به ذهن را در برداشته باشد ، مي توان به كشش شاخ و برگ درختان به سوي نور اشاره كرد . انسان وقتي در تاريكي قرار ميگيرد ، هر نقطه نوراني او را به سمت خود مي كشد و اين يك كشش به سوي نور است . حيواناتي از قبيل"سوسك"به طرف تاريكي كشش دارند و وقتي جايي روشن است،به تاريكي ها پناه مي برند و در نقاط و زواياي تاريك پنهان مي شوند . حيواناتي وجود دارند كه به طرف جريان ها و ميدان هاي مغناطيسي كشش پيدا مي كنند ، مانند ماهي هايي كه به كمك ايجاد حوزه هاي مغناطيسي در دريا به دام صيادان مي افتند . در مورد كوچ پرندگان شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهدآنها به سمت و سوي خاصي كشش پيدا مي كنند . كششي كه شناخت و ادراك ذهن در آن نقشي ندارد . به عبارت ديگر يك كشش ،بدون آن كه موجود زنده بداند به كجا مي رود . اين ها مثال هايي است كه تا حدودي معناي كشش به سمت يك هدف و تجهيز يك موجود زنده براي سوق يافتن به سوي آن را نشان مي دهد .

عشق در مرتبه اي بسيار عالي تر و به عنوان عالي ترين تجلي عالم هستي ، قلب انسان را به سوي كمال و زيبايي مطلق سوق مي دهد . خدا انسان را به گونه اي آفريده است كه وقتي به سوي نورووجود مطلق متمايل مي شود با تمام وجود به سمت آن كشيده مي شود . به اين ترتيب عشق،كشش قلب انسان است به سوي خداوند . اين تعبير در قرآن كريم و در متون اسلامي باعباراتي مانند" حُب" نشان داده شده است .درقرآن كريمآمده است : اگر خدا را دوست داريد ، تبعيت من(پيامبر) را بنماييد كه در نتيجه خدا نيز شما را دوست خواهد داشت و يا زبانم را به ياد خودت گويا كن و قلبم را به عشق خودت شيفته ساز . حب يا عشق ماهيتي انساني دارد و هدف اصلي آن نيز خداست . ولي "چرا عشقكهاصالتاً‌ مي بايد متوجه خدا باشد ، به انسان ها تعلق پيدا مي كند ؟"سئوالي است كه مي توان به اين طريق به آن پاسخ داد كه عشق در مراتب پايين تر انساني،بهسمت نشانه هايي از جمال و كمال الهي كه در انسان ها بهعنوان خليفه او به وديعت گذاشته شده است متوجه مي شود . انساني كه هنوز نمي تواند دركي از جمال و كمال مطلق داشته باشد لاجرم به سوي جمال هاي عيني و قابل رؤيت كشيده مي شود و به سوي كمالات و عواطف انساني كه نشانه هايي از رأفت الهي در وجود انسان هستند ، سوق پيدا مي كند . به عبارت ديگر عشق يك انسان به انسان ديگر، اگر خالي از هواها و اميال باشد نشانه اي از عشق به كمال مطلق است . با اين ديدگاه است كه عشق،يك كمال براي انسان محسوب مي شود . قلب عاشق،اشرف بر قلب غير عاشق است . انسان عاشق،افضل بر انسان غير عاشق است .

براي اين كه بتوانيم اين نكات را بيشتر و دقيق تر توضيح دهيم مي بايد محورهاي ديگري نيز مورد بحث قراردهيم .

تفاوت عشق با هواي نفس :

عشق را  بايد عامل تكامل بخش انسان بدانيم . بنابراين بايد آن را از ارضاي نيازهاي معمولي و مشترك حيواني متمايز نماييم . اگر ما براي رفع نيازهاي خود به چيزي يا به انساني نيازمند باشيم ، اين نياز ميان ما و آن شيء يا انسان ، نوعي وابستگي ايجاد مي كند ، ولي اين وابستگي را نبايد با كشش عاشقانه يكي بدانيم . اين را بايد از نوع هواي نفس بدانيم ، حال آنكه عشق از جمله صفات برتر و متعالي انساني است . هدف هواي نفس،ارضاي خويشتن است ،  ‌ولي هدف عشق،بقا و حضور معشوق است ، حتي اگر به فناي عاشق بينجامد . بنابراين ملاك مشخص براي تميز بين عشق و كشش اميال،در همين است كه عاشق درصدد رضايت معشوق است ، نه رضايت خويش . عاشق وقتي با معشوق كامل مواجه مي شود ، مي خواهد همه چيزش را ، حتي خود را از دست بدهد و عبارت معروف حافظ كه مي گويد :

ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست    تو خود حجاب خودي ، حافظ از ميان برخيز

اشاره به اين دارد كه مي بايد فرديت فرد و خود بودن او نيز زايل شود تا معشوق نزد وي تجلي كامل بيابد . با اين توصيف بايد عشق يك انسان به انسان ديگر را از تمايل و كشش مبتني بر نيازهاي وي منفك و مجزا كرد . به اين ترتيب است كه اگر فردي نشانه اي از عشق را در دل خويش نسبت به فردي ديگر دارد ، مي بايد در درجه اول به معشوق خود بينديشد نه به خويشتن خويش . اگر براي ارضاي تمايل خود ، معشوق را بهطـُرق مختلف قرباني مي كند و از آن جمله دست به عملي مي زند كه آبروي وي را خدشه دار سازد ، بايد مطمئن باشد كه اين عشق نيست ، بلكه يك كشش از نوع حيواني است .

3ـ عشق موجب تعالي و عفت است :

بايداين نكته رابدانيم كه عشق ، انسان را رو به رشد مي برد و موجب كمال اخلاقي و عرفاني انسان مي شود و از آن جمله عفت و پاكدامني را در او افزايش مي دهد . انسان عاشق مي خواهد پاك زندگي كند ، به پاكي ها برسد و به سوي روشنايي ها سوق پيدا كند و شايد با همين تبيين از عشق است كه كلامي معروف از پيامبر گرامي اسلام نقل مي شود كه فرمود : آن كه عاشق شود و عفت بورزد و از اين عشق بميرد ، او شهيد مرده است .

4ـ عشق مكمل ازدواج است نه عامل آن :

با اين بحث ، به موضوع جايگاه عشق در ازدواج وارد مي شويم . سئوال اين است كه اگر كسي فردي از جنس مخالف را دوست بدارد و بهراستي عاشق او باشد ، آيا اين امر مي تواند تنها عامل تعيين كننده ازدواج آن دو به شمار آيد ؟ بايد در پاسخ بگوييم : نه . زيرا ازدواج در حقيقت نوعي مشاركت اجتماعي است كه در آن دوانسان بايد از جهات گوناگون با يكديگر تناسب عملي داشته باشند ، از آن جمله تناسب اعتقادي ، تناسب اجتماعي ، تناسب عقلاني و تحصيلي و امثال اين موارد . انسان در ازدواج تمامي نيازهاي سطوح مختلف خود را از ابتدايي ترين نيازهاي حيواني تا عالي ترين نيازهاي انساني به مشاركت مي گذارد. براي تشكيل يك خانواده مي بايد تناسب بين دو انسان براي برآوردن تمامي نيازها در حد بالايي وجود داشته باشد . بنابراين براي ازدواج ما بايد به انساني بينديشيم كه بتواند قسمت اعظم نيازهاي مختلف ما را مرتفع كند .

به اين ترتيب عشق مي تواند مكمل چنين ازدواجي باشد، نهفقط عامل تعيين كنندهآن . بايد اذعان كنيم كه به رغم اهميت و تعالي عشق در زندگي ، نيازهاي واقعي انسان نيز حقيقتي انكارناپذيرند . انسان عاشق نمي تواند به عشق اكتفا كند و از نيازهاي خود از اين طريق چشم بپوشد . از اين رو بهتر است كه براي ازدواج انساني را انتخاب كنيم كه در برآوردن نيازهاي مختلف ، ما را يار ، همراه و همسر باشد ، نه اينكه تنها به دليل عشق ، انساني را برگزينيم كه از جهات عديده با ما تباين ( اختلاف ) داشته باشد. ازدواجي كه بدون توجه به نيازهاي گوناگون انسان ، حتي نيازهاي مربوط به خورد و خواب و... صورت پذيرد و تنها بخواهد عشق را تأمين نمايد ،در واقعيتبسيار زود شكست خواهد خورد .

5ـ عشق در قلب سالم جوانه مي زند و در آن رشد مي كند :

با اين عبارت وارد اين موضوع مي شويم كه عشق قبل از ازدواج اساسي تر و با دوام تر است يا عشق بعد از ازدواج ؟ بايد به اين نكته توجه كنيم كه عشق در بستر قلب سالم ، حقيقت جو و به دور از تعصبات و هواهاي نفساني جوانه مي زند و رشد پيدا مي كند . در صورتي كه ما انسان ها در تلطيف و تطهير روح خود بكوشيم ، هر روز خويش را برتر و والاتر از روز قبل قرار دهيم  و غل و غش را از درون خود برانيم، قلب را بستر جوانه زدن عشق و رشد روزافزون آن ساخته ايم . بدين ترتيب پس از آن كه انسان مناسبي را براي ازدواج برگزيديم و با او در يك مشاركت انساني وارد شديم ، بايد منتظر آن باشيم كه عشقي پاك ميان ما زاده شود و به كمال برسد و در سايه لطف و مرحمت الهي به معشوق حقيقي متصل گردد . چنين عشقي در زندگي،روشنايي مي آفريند و هر قدر زن و شوهر به پختگي و كمال نزديكتر مي شوند پاكي و خلوص اين علاقه مندي را بيش از پيش در قلب خود احساس مي كنند .

بنابراين بياييم براي اين كه عشق را زنده نگه داريم ، پاسدار حريم آن باشيم و آن را به عنوان گل سرسبد نعمت هاي الهي به انسان ها هديه دهيم ، در كمال و صلاح دروني خويش بكوشيم و از اين طريق دنيا را تبديل به گلستان عشق كنيم .

منبع: آموزش جوانان در آستان ازدواج

گردآوري: زهره پري نوش

تبيان

رابطه دختر و پسر

۴۸۴ بازديد

چگونه در مقابل پيشنهاد روابط جنسي نه بگوئيد ( مخصوص خانوم ها)

  دختر خانم  كه در فرهنگي مشترك با ما در كشورهاي فارسي زبان زندگي مي كني . مهم نيست كه پايبند كدام آيين و دين هستي ، ما مطمئن مي باشيم كه شما دختران فارسي زبان مي دانيد كه در فرهنگ و سنت سرزمين شما باكره بودن يك اصل بزرگ براي دختران  بشمار مي رود . ما به شما اطمينان مي دهيم حتي پسراني كه در دوره تجرد با دختران زيادي رابطه جنسي دارند ، در هنگام ازدواج به دنبال دختران باكره مي گردند و باكره بودن دختر را يكي از شروط همسر خود اعلام مي كنند . اين را مشاوره هاي صورت گرفته با اين سايت تاييد مي كند . ما مطمئن هستيم شما يك رابطه عاشقانه را به بي بندوباري جنسي ترجيح مي دهيد .اما براي كمك به شما در گفتن “ نه”  تلاش خواهيم كرد.

مهارت نه گفتن مهارتي است كه با تمرين و ممارست فراگرفته مي شود ولي در اينجا برخي از عبارتهايي كه معمولا” توسط فرد مقابل بكار برده مي شود تا شما را متقاعد كند كه با او رابطه جنسي داشته باشيد را آورده ايم . در مقابل عباراتي را كه شما مي توانيد در پاسخ به او بكار ببريد تا او را منصرف نمائيد پيشنهاد كرده ايم.

 

 

عبارت هاي بكار رفته توسط فردي كه تلاش ميكند شما را متقاعد كند كه با او تماس جنسي داشته باشيد.

پاسخ هاي احتمالي و پيشنهادي توسط شما براي نه گفتن مؤثر .

اين روزه ها همه دختر ها و پسر ها  تماس جنسي دارند

پس حالا تو مي توني كس ديگري رو پيدا كني؛ من هر كسي نيستم؛ من براي خودم فردي مجزا و خاص هستم

تو هنوز يك دختر باكره هستي (تمسخر)

من افتخار ميكنم كه هنوز باكره هستم. من مي تونم در ظرف چند ثانيه شبيه تو بشم اما هرگز  تو نمي توني مثل من بشي

به من نشون بده كه چقدر منو دوست داري  

تو هم  با انتظار كشيدن تا زمان ازدواج  به من نشون بده كه  چقدر منو دوست داري

چطور من بفهمم كه تو مي توني بچه دار بشي؟

آيا تو فقط زماني مي توني منو دوست داشته باشي كه من از تو بچه داشته باشم؟

تو با اولين تماس جنسي باردارنمي شوي

من به بلوغ رسيده ام البته من مي تونم باردار بشم

هيچكس نخواهد فهميد

خدا مي بيند؛ من خواهم دانست، و تو هم خواهي دانست

تو فكر ميكني ممكنه من ايدز داشته باشم  

آيا من مثل يه احمق هستم ، هر كسي ميدونه كه تو مي توني سالها عفونت ايدز را در خود داشته باشي قبل از اينكه به ايدز تبديل شود

نگران نباش من كاندوم استفاده ميكنم  

اگر نه تماس جنسي داشته باشم و نه كاندوم مصرف كنم من هرگز نگران نخواهم شد

ما به هر حال  با هم ازدواج ميكنيم

پس ما مي تونيم صبر كنيم و شب ازدواجمان را يك شب بياد ماندني بكنيم

تماس جنسي چيز نرمال و طبيعي است  

مثل مرگ ، من فكر ميكنم من صبر خواهم كرد تا زمان مقرر شده توسط خدا براي هر دومون برسه

من بدنبال كسي ديگر خواهم رفت اگر تو نمي خواهي تماس داشته باشي  

پس برو پيدا كن

من به تو روشهاي عالي رو نشون ميدهم  

خدا رو شكر! براي انتظار تماس جنسي با همسرم عالي خواهد بود 

ما مي تونيم با همين يك بار خلاص بشيم

من ممكنه از نظر جسمي از شر اون خلاص بشم اما نمي تونم از احساسات يا وجدان خودم خلاص بشم

درس هايي از اذدواج حضرت زهرا و حضرت علي عليه السلام

۴۶۱ بازديد
درسهايي از ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) درسهايي از ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) تمام دوران زندگي و ازدواج حضرت علي (ع) و حضرت زهرا (س) الگويي است براي كساني كه مي خواهند در دنيا و آخرت سعادتمند شوند ما در اينجا تنها به گوشه اي از اين الگوهاي اخلاقي و تربيتي اشاره مي كنيم: 1- الگوي عفاف و پاكدامني. 2- كفو و همتا بودن. 3- تقسيم كار .4ـ همسرداري .5ـ پرورش فرزندان 6ـ سبك بودن مهريه .7ـ جهيزيه به اندازه‌ي نياز .8ـ جشن عروسي و دوري از گناه .9ـ سادگي با خوشحالي منافات ندارد .10ـ بي تكلفي 1ـ الگوي عفاف و پاكدامني حضرت زهرا (س) الگويي است به تمام معني براي عفاف و حجاب و پاكدامني، چرا كه در هر حالتي پايبند به عفت و حجاب خويش بود، كه نمونه هاي آن بسيار است، . (بحارالانوار، ج43، ص91). 2- كفو و همتا بودن: يكي از اصول اساسي و رازهاي موفقيت ازدواج، كفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زيرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است كه درك متقابل آنان از يكديگر امكان‌پذير است. برخي تصور مي‌كنند كفويت تنها به شرائط ظاهري از قبيل مسائل نژادي و يا وضعيت مادي و رفاهي بستگي دارد. در صورتي كه چنين نيست، بلكه همتايي و هم سوئي آرمان‌ها، خواست‌ها و تمايلات روحي و رواني افراد، ميزان آگاهي‌هاي علمي و ديني و ميزان تعهد عملي به مكتب و مذهب، و ارزش نهادن به ويژگي‌هاي اخلاقي و فرهنگي است. اگر مسئله همتايي نبود، بدون ترديد دختران زيبايي در مدينه بودند كه از ازدواج با حضرت علي (ع) خرسند مي‌شدند. اما او حتي از آنان خواستگاري هم نكرد و براي حضرت فاطمه (س) نيز خواستگاران فراواني بودند امّا حضرت فاطمه (س) و پيامبر(ص) به اين وصلت‌ها راضي نشدند تنها حضرت فاطمه (س) و روح والاي او بود كه زيبايي‌ها و شكوه معنوي حضرت علي‌(ع) را درك مي‌كرد . در اين مورد پيامبر اكرم (ص) فرمودند: اگر خدا علي را نمي‌‌آفريد براي فاطمه كفو و همتايي وجود نداشت. (ينابيع الموده، ص 177 و 237). 3ـ تقسيم كار يكي از مسائل مهم در هر خانواده‌اي، چگونگي تقسيم كار بين زن و شوهر و تعيين محدوده وظيفه و مسئوليت هر كدام از آنها است. اين مسئله آن قدر با اهميت است كه حتي علي(عليه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌عليها) نيز نزد رسول خدا(صلي الله عليه و آله) آمدند و از ايشان خواستند تا كارها را ميان آنها تقسيم كند و حدود مسئوليت هر يك را معين سازد. پيامبر(صلي الله عليه و آله) با درايت ويژه خود و بر اساس آموزه‌هاي الهي در تقسيم بندي بسيار زيبايي، كارهاي درون خانه را به حضرت زهرا(سلام‌الله‌عليها) و كارهاي بيرون خانه را به داماد شايسته خويش سپرد. اين تقسيم كار آن چنان تازه عروس را به وجد آورد كه فرمود: خدا مي‌داند كه من چقدر از اين مطلب خوشحال شدم كه كارهاي بيرون خانه بر دوش من نيافتاد. (بانوي نمونه اسلام: ص 96 ). 4ـ همسرداري رفتار زوجين نسبت به يكديگر به ظرفيت وجودي و شخصيت آن دو بستگي دارد. هر قدر شأن و شخصيت زوجين بيشتر باشد و از جايگاه بالاتري برخوردار باشند، بر مسئوليت پذيري همسران نسبت به يكديگر افزوده مي‌شود. با نگريستن به جايگاه علي(عليه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌عليها) حساسيت‌ها و مسئوليت‌هاي همسرداري اين دو بزرگوار را درخواهيم يافت. عروس، دختر رسول خدا(سلام‌الله‌عليها) و عزيزترين مردم نزد او است. فاطمه‌(سلام الله عليها)، ام ابيها، برترين زنان دو جهان و مصداق بارز كوثر است. داماد نيز علي(عليه ‌السلام) است؛ نخستين مسلمان پس از رسول خدا، وصي پيامبر(صلي الله عليه و آله) و انسان كاملي كه در كعبه به دنيا آمده و همه زندگي اش را وقف اسلام كرده است. بنابراين، هر دو با شناخت كامل از يكديگر، بهترين الگوي همسرداري در اسلام و جهان هستند. بر اساس آموزه‌هاي اسلامي، همسرداري براي زن و مرد اهميت دارد؛ زيرا: جهاد زن، خوب شوهرداري است.( وسائل الشيعه: ج 14، ص 116) هم چنين پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرموده است: بهترين شما كسي است كه براي خانواده‌اش، بهترين باشد و من بهترين شما هستم براي خانواده‌ام.) همان: ص 122). 6 ـ سبك بودن مهريه بهترين مرد و بهترين زن جهان با هم پيوند زناشويي بستند، در حالي كه بيش‌ترين بهايي كه براي مهريه زهرا گفته شده، 500 درهم است. آري، اسلام محمدي(صلي الله عليه و آله) نه تنها مهر فراوان را نشانه ارزش و بزرگي زن نمي‌داند، بلكه بر عكس، فراواني مهر را نشانه شومي يك زن مي‌شمارد. چنان كه امام صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايد: شومي زن به فراواني مهر و عقيم بودن اوست (وسائل الشيعه: ج 15، ص 9.( پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) دختر دردانه و محبوبش را به مهريه‌اي اندك، شوهر داد تا اين سيره در ميان مسلمانان گسترش يابد، هر چند متأسفانه اين گونه نيست. همچنين مي‌بينيم پيامبر(صلي الله عليه و آله)از شمشير، زره و شتر كه دامادش، علي(عليه‌السلام) براي مهريه زهرا(سلام‌الله‌عليها) در نظر داشت، تنها به زره بسنده كرد. و شمشير و شتر را كه وسيله جهاد و زندگي بود، براي علي(عليه‌السلام) باقي گذاشت. اين نكته نيز نشان مي‌دهد كه اسلام، بر حداقل ماديات تأكيد دارد، نه حداكثر. در ديدگاه اسلامي، كم توقعي بايد سرلوحه زندگي خانواده‌ها، قرار گيرد. 7ـ جهيزيه به اندازه‌ي نياز يكي از مشكلات خانواده‌هاي امروزي براي ازدواج دخترانشان، فراهم آوردن جهيزيه است. اين پديده كه جنبه مدگرايي و چشم و هم چشمي نيز به خود گرفته است، گاهي به درگيري، اختلاف و كشمكش‌هاي اقتصادي ميان خانواده‌ها مي‌انجامد. چنين وضعيتي را با جهيزيه فاطمه‌(سلام‌الله‌عليها) و علي(عليه‌السلام) مقايسه كنيد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) براي عروسي دخترش ـ كه عصمت كبراي الهي و سرور زنان دو جهان است ـ از محل فروش يك سوم بهاي زره علي(عليه‌السلام) جهيزيه‌اي بسيار ساده و آبرومند فراهم آورد، به گونه‌اي كه شگفتي همگان را برانگيخت. پيامبر(صلي الله عليه و آله) با شوهر دادن دختر خويش و چگونگي اين پيوند مي‌خواست فرهنگ و سنتي نوين در اندازد و بر روي همه انديشه‌هاي غلط مادي، خط بطلان بكشد. به راستي، اگر پيامبر(صلي الله عليه و آله) جهيزيه فراوان و گران بها را مايه ارزش مندي زن مي‌دانست، آيا هيچ گاه حاضر مي‌شد كه براي دخترش كه از همه‌ي دنيا برايش عزيز‌تر بود، وسايل اندك آن هم سفالين بخرد؟ آري، با به كار بستن چنين روش پسنديده‌اي، مي‌توان اميد داشت كه گره بسياري از مشكلات امروزي ما گشوده شود. 8ـ جشن عروسي و دوري از گناه محفل عقد و عروسي بايد محل نزول فرشتگان الهي باشد، چنان كه درباره شب عروسي علي (عليه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌عليها) گفته‌اند: در اين شب ، جبرئيل و ميكاييل و اسرافيل به همراه هفتاد هزار فرشته نازل شدند. (كشف الغمه: ج 1، ص 496)، محفل‌هايي كه مالامال از لعب و لهو و حرام و ديگر مسائل غير شرعي و اخلاقي است، مورد تأييد اسلام نيست. در چنين محفل‌هايي نه تنها فرشتگان الهي فرود نمي‌آيند، بلكه برپا كنندگان در آن به خشم الهي گرفتار مي‌شوند. علي(عليه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌عليها) در مسجد ـ خانه‌ي خدا ـ با شنيدن خطبه پيامبر بزرگ اسلام، زندگي مشترك خود را آغاز كردند. در اين مراسم، فرشتگان فوج فوج وارد مسجد مي‌شدند و به يكديگر تبريك و تهنيت مي‌گفتند. بسيار مايه تأسف است كه مسلمانان از اين مراسم پرفيض و بركت، سرمشق نمي‌گيرند. هر چند كسي نمي‌تواند به پاي برگزار كنندگان آن مراسم برسد، ولي دست كم شايسته است محفل‌هاي عروسي پيروان اين بزرگان از لهو و لعب و كردار و گفتار نامشروع و حرام، تهي باشد. 9ـ سادگي با خوشحالي منافات ندارد برنامه ريزي چنين محفل با بركتي نيز آموزنده است. اين مراسم با شكوه و معنوي، به سادگي و بدون هزينه‌ي اضافي برگزار شد، به گونه‌اي كه جابر مي‌گويد: ما در عروسي علي(عليه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله‌عليها) ـ كه خداوند از هر دو خشنود باشد ـ حاضر بوديم و هيچ عروسي بهتر از آن عروسي نديديم.( فاطمة الزهرا(سلام‌الله‌عليها) من المهد الي اللحد: ص 190)، 10ـ بي تكلفي برگزاري مراسم عقد و عروسي، به روزها و ماه‌ها برنامه ريزي نياز ندارد، بلكه با كمي دقت مي‌توان در چند روز، همه امور آن را سامان داد. پيامبر چون از تمايل علي(عليه السلام) براي بردن همسرش به خانه براي آغاز زندگي مشترك آگاه شد، به او فرمود: امشب يا فردا شب، فاطمه را به خانه‌ات مي‌فرستم و ترتيب كارها را خواهم داد. (فاطمة الزهرا(سلام‌الله‌عليها) من المهد الي اللحد: ص 187) بدين ترتيب، همه اين كارها در يك شبانه روز به سامان رسيد و علي(عليه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله‌عليها) زندگي مشترك خود را آغاز كردند. اين مسائل تنها گوشه اي بود از الگوهاي زندگي امام علي و حضرت زهرا (عليهما السلام) كه انشاءالله درسي باشد براي همه ما.

حجاب

۴۵۷ بازديد

اسلام مي گويد دختر طلاست

پس از طلا خوب نگهداري كرد تا ديگران آن را به تاراج نبرند

حجاب براي بانوان مانند صدف مي باشد كه درون او مرواريد با ارزش ميباشد

پس اي خواهرم اگر قدر خودتو نمي داني اسلام ناب براي تو ارزش قائل است

ذندگي نامه امام خامنه اي

۴۷۱ بازديد

بسم رب المهدي                           

سيد على حسيني خامنه‌اى فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌ و المسلمين   حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در فروردين ماه سال ۱۳۱۸ شمسي برابر با ۱۳۵۸ قمرى در   مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. او دومين پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سيد جواد  خامنه‌اى هم مانند بيشتر روحانيون و مدرسان علوم دينى، بسيار ساده: «پدرم روحانى معروفى بود، اما خيلى پارسا و گوشه‌گير [...] زندگى ما به‌سختى مى‌گذشت. من يادم هست شب‌هايى اتفاق مى‌افتاد كه در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهيه مى‌كرد. [...] آن شام هم نان و كشمش بود
امّا خانه اى را كه خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى كردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى كنند:
«
منزل پدرى من كه در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يك خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود كه فقط يك اتاق داشت و يك زير زمين تاريك و خفه اى! هنگامى كه براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين كه روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى كه به پدر ارادتى داشتند، زمين كوچكى را كنار اين منزل خريده به آن اضافه كردند و ما داراى سه اتاق شديم
رهبرانقلاب از دوران كودكى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاك و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مكتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام كردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علميه

ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز كرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان كتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى كرد. كتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مكاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور كم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، كتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

  ادامه دارد.......